بلیچر ریپورت در گزارشی سرمربی تیم ملی فوتبال نیجریه را نابغه فوتبال در سال ۲۰۱۳ معرفی کرد.
مارک گلیسون، یکی از پیشکسوتان خبرنگاری فوتبال آفریقای جنوبی در نشست خبری پس از پیروزی نیجریه مقابل ساحل عاج در مرحله یکچهارم نهایی جام ملتهای آفریقا دستش را بالا برد تا سوالی بپرسد. استفن کشی، سرمربی نیجریه او را دید و شخصی را که دو دهه تسلط کامل به گزارش بازیهای آفریقایی داشت را شناخت و گفت: مرد بزرگ (گلیسون 69 ساله است) چند سال است تو را ندیدهام. کجا بودی؟
گلیسون پاسخ داد: «در حال پوشش خبری بازیهای پسرهای بزرگ بودم.» سپس سرش را به عقب برد و بلند خندید. او و همه کسانی که در اتاق بودند میدانستند که در این شوخی حقیقتی نهفته است. نیجریه حتی به رقابتها جام ملتها در سال 2012 هم نرسید؛ هرچند در دهه گذشته پای ثابت مرحله نیمهنهایی این مسابقات بودند؛ آنها پس از سال 2004 حتی شبیه به یکی از مدعیان قهرمانی هم نبودند.
با این حال نیجریه با شکست دادن مدعیان به جمع تیمهای برگزیده بازگشت. آنها در مرحله نیمهنهایی مالی را شکست دادند و در فینال با غلبه بر بورکینافاسو برای اولین بار پس از 1994 قهرمان شدند. تردیدی نیست که عامل کلیدی در این موفقیت کشی بوده است.
قدرتمندترین نقطه قوت کشی شاید پوست کلفتی و تواناییاش در درهمشکستن موانع با وجود تمام سیاسیبایهای مضحک اطرافش باشد. او با وجود وعدههای پیدرپی هفت ماه را بدون دستمزد سپری کرد و هنوز هم دستمزد کاملش به اوپرداخت نشده است.
وی فورا پس از فینال این مسابقات به دلیل توطئهها در فدراسیون فوتبال این کشور علیه خود تهدید به استعفا کرد. سرمربی نیجریه بودن کار غیرممکنی است. او با رسانههای این کشور رفتاری سرسخت و در عین حال با طبیعتی خوب دارد؛ آماده به جنگ اما در عین حال آماده خندیدن است. جالب است که بازیکنان وی او را منبعی از قدرت میدانند.
کاریزمای کشی و قدرت شخصیت وی میتواند این حقیقت را تثبیت کند که او یک تاکتیسین بسیار خوب است. بسیاری از مربیان پیشین نیجریه بازیکنان بسیار بهتری داشتند اما این کشی است که به اثرات افزایندهای دست یافت که آریگو ساچی آنها را کلید تاکتیسینهای موفق میداند: تیم وی به صورت جمعی بزرگتر از اجزای آن به تنهایی است.
تا حدی این نتیجه رفتار با اراده کشی است. مطبوعات نیجریه جانورانی پر سر و صدا هستند؛ گروههای متفاوتی که دائما موضوع مورد علاقه خود را تأکید میکنند. با این حال کشی از تمام آنها چشمپوشی کرد. او بازیکنانی وفادار میخواهد که به حرفهایش گوش دهند حتی اگر به نظر بسیاری از پیشینیانش بیفکری باشد و بازیکنان را از لیگ نیجریه به تیمش دعوت میکند. او همچنین کاملا آماده است تا بازیها را بکُشد، حتی اگر هواداران نیجریه خواهان تماشای بازی زیبا باشند: او میداند که پیروزی هر مسیری را ارزشمند میکند.
پیروزی در یکچهارم نهایی مقابل ساحل عاج یک مورد بود. ساحل عاج چندین سال از عقبنشینی در مقابل حریفان خود استفاده میکرد و تلاش میکرد تا فشار را جذب کند و روی ضد حملات گل بزند. نیجریه دقیقا عکس این کار را انجام داد. افه آمبروسه و الدرسون اچیجیل، دو مدافع آخر تیم بازی را به جلو کشیدند تا جروینیو و سولومون کالو به دفاع بپردازند، کاری که هیچکدام در آن برتری نداشتند.
به خصوص آمبروسه جلو کشید تا همپوشانی کند و به امانوئل امنیکه، مهاجم میانی که از جناح راست کارش را شروع میکند و از فضایی که با دوندگیهای براون آیدی به وجود میآید، بیشترین استفاده را می کند، اجازه دهد در زمین برش داشته باشد. در همین حال در میانه میدان جان اوبی میکل بسیار هجومیتر کار میکند، مکررا به جلو خیز برمیدارد و یحییتوره را مجبور به دفاع میکند.
قمارِ کشی این بود که سه نفر از خلاقترین بازیکنان ساحل عاج را به عقب کشاند و نتیجه این شد که دیدیه دروگبا تنها ماند تا تنها از توپهای بلند استفاده کند. گلهای امنیکه و ساندی امبا نیجریه را به پیروزی دو بر یک رساند؛ موفقیتی که ریشه در راهکارهای تاکتیکی کشی دارد. او کاری کرد که غیرممکن حداقل باورکردنی شود.